کد مطلب:140387 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

شهادت ابوعمرو النهشلی
پس از شهادت یزید بن شعشاء ابوعمرو نهشلی اراده مبارزه نمود، وی مردی متهجد و كثیر الصلوة و شب زنده دار بود، به یارانش گفت: اكنون عبادتی خوش تر از نصرت امام حسین علیه السلام نیست لذا خود را خدمت امام علیه السلام رساند اجازه گرفت و سپس بر اسبی سوار و تیغی در دست گرفت و این رجز را خواند:



انا ابو عمرو لحی نهشلی

دینی علی دین حسین و علی



اضربكم ضربا شدید العمل

اطعنكم بالرمح طعن البطل



بعد از آنكه رجزش تمام شد بر آن كفار حمله نمود.

از ابن نما روایت شده كه غلام بنی كاهل بنام حمران نقل كرده و گفت: من در صحنه كارزار حاضر بودم و در میان معركه جنگ مبارزی نامدار و دلیری نامور دیدم جنگی صعب و رزمی سخت می نماید، بر هر فوجی كه حمله می كند آنها را همچون بنات النعش متفرق می سازد با تیغ به هر كس می زند او را به خاك هلاكت می اندازد و با نیزه آتش فشان دود از دل آن قوم بدنشان بر می آورد و پیوسته گروهی را می كشت و سپس خدمت امام علیه السلام می آمد و از آن حضرت استمداد می جست و دیده خود را به نور جمالش روشن می كرد و قوتی پیدا می كرد سپس دوباره به آن گروه نااصل حمله می برد و این بیت را می خواند



ابشر هدیت الرشد تلقی احمدا

فی جنة الفردوس تعلی صعدا



حمران غلام می گوید: پرسیدم این شجاع یگانه و این دلیر فرزانه كیست؟

گفتند: جان نثار حضرت حسین بن علی، ابوعمرو نهشلی است.

باری در اثناء محاربه نامردی كه از قبیله او بود بنام عامر نهشلی از كمین جست و ضربت كاری بر آن شیر شكاری نواخت كه از پای درآمد، بلافاصله عامر سر آن دلیر را برید.

مؤلف گوید:


تمام سرها را بعد از عاشوراء جدا كردند مگر چند سر را كه در روز عاشوراء بریدند و از جمله آنها سر عمرو نهشلی می باشد.